وارد کرده‌ایم

وارد کرده‌ایم
شعری ازمصطفی مشایخی
پنجشنبه ۱۴ فروردين ۱۳۹۹ - ۰۱:۱۵
کد خبر :  ۱۰۸۸۲۸


از نخود تا بیل و خودپرداز وارد کرده‌ایم
هرچه لازم بوده از آغاز وارد کرده‌ایم

نفت بدبو را به غربی‌های خنگ انداختیم
ادکلون با اولین پرواز وارد کرده‌ایم

سنگ پا در حد کافی کنج هر حمام بود
تا مبادا کم بیاید باز وارد کرده‌ایم

حاج عبدالله یک شب چندتایی عطسه کرد
از همان شب پشمک از قفقاز وارد کرده‌ایم

تا به مردم در تفرج گاه‌ها خوش بگذرد
قوری و قلیان و زیرانداز وارد کرده‌ایم

هر مقامی طبق عادت ساز خود را می‌زند
ما هم از این رو مرتب ساز وارد کرده‌ایم

در پیِ ایجاد فرصت‌های شغلی رفته‌ایم
از بروندی چند کشتی غاز وارد کرده‌ایم

چون فقط در مملکت، دکتر- مهندس ساختیم
از چغندر‌کار تا بزاز وارد کرده‌ایم

مرغ «مید این» داخل از بس فالش قدقد می‌کند
از اوگاندا مرغ خوش‌آواز وارد کرده‌ایم

ساعتی صدها قلم از بال بز تا شیر مرغ
با برندی کاملا ممتاز وارد کرده‌ایم

ارسال نظر