طراحی نیمه کاره و کمابیش شتابزده رضا عباسی که با نام "پیرمرد و کودک" شناخته می شود، یکی از آثار پرشمار اوست که کمترین شباهت را با آنچه نگارگری می خوانیم دارد، نه صرفا از این لحاظ که در آن از رنگ های درخشان یا ریزه کاری های تزئینی خبری نیست – چه مشخص است که این تصویری است به فرجام نرسیده و از قرار شکست خورده. این اثر پیرمردی خمیده را نشان می دهد که با کلاهی بر سر و ردایی ژنده و پرچین و شکن بر تن و گلدانی در دست دارد و در کنارش کودکی – که البته به زحمت دیده می شود – لباس پیرمرد را گرفته و همراه او گام بر می دارد. ابعاد کودک و پیرمر هم چندان متناسب نیست. کار با خطوط متعددی طراحی شده و می توان دید که هنرمند فرم ها را برها و بارها با خطوطی تازه اصلاح و حتی بخش هایی از مراحل پیشین مطالعه خطی خود را با درجاتی محدود از ماده رنگی خاکستریِ پوشان پنهان کرده است. جنس خطوط نشان می دهد که تصویر با قلم مو اجرا شده است. همه این ها با مرکب سیاه روی کاغذی پوستی طراحی شده و احتمالا بعدها کسی با بریدن و منتقل کردنش روی مقوای دست ساز زمینه طرح را نجات داده است.
چه چیز این تصویرِ سردستی و نیمه کاره را از هنر تصویرپردازیِ پیش از خود متمایز کرده و همزمان آن را به مرتبه قطعه هنری ارتقاء داده است؟ پاسخ دقیقا در همان چیزی است که می بینیم؛ پاره تصویری نیمه کاره و شکست خورده که موضوعی پیش پا افتاده را نشان می دهد. البته این اهمیت تنها هنگامی روشن می شود که ما هم درست مانند هنردوستی که این بریده طراحی را حفظ کرده، آن را در زمینه تاریخی آن بچسبانیم.
رضا عباسی در طراحی های متعددش چندان حساسیتی به تمام کردن تصویرها ندارد. بسیاری از طرح ها را نیمه کاره می گذارد و بسیاری را با خطوط متعددی که روی هم انباشته است، بارها اصلاح می کند. او آشکارا به سنجش نیروهای تبصری، بیانی و توصیفی خودِ خط نزدیک می شود و میان دو وجه طراحانه و واقع گرایانه تعادلی بدیع ایجاد می کند.
نقاشی رضا عباسی گسستی قطعی از نگارگری است؛ هم در شکل تولید، هم در نظام موضوعی و هم در نظام تصویرپردازی و ترکیب بندی. آثار او شکلی از نقاشی مستقل به معنای نوین کلمه است. طراحیِ پیرمرد و کودک قطعه ای نمونه وار است که این تجربه گری پیگیرانه را در خود حک کرده است.