درباب کتاب و فواید پرداختن و آسیب های نپرداختن به آن به اندازه لازم، کنفرانس ها، همایش ها و میزگردهای تخصصی توسط کارشناسان فن، تشکیل و برگزار شده است. در اینجا قصدم پرداختن به مباحث تکراری و کلیشه ای نیست که یقین دارم از حوصله ی مخاطبین خارج است. در این یادداشت و نوشته دوست داشتم از زاویه ی دیگری به این موضوع بپردازم .
تاثیرات مطالعه و عدم مطالعه کردن ، در حوزه فکر و اندیشه قابل بحث و بررسی می باشد.اصولا چون این تاثیرات از جنس مقولات درونی است و مربوط به درون و روح وروان انسان می باشد، مثل مدل ماشین، پول، خانه، تناسب اندام، قیافه و.. ... قابل دیدن نیست و نامرئی و نادیدنی است. بنابراین با ماشین، میزان دارائی، ویلا و.... می شه به دیگران فخر فروخت، کلاس گذاشت، قیافه گرفت . این اقلام را همه می بینند، تایید می کنند و به خاطر داشتنش به به چه چه می کنند. اما با کتاب خواندن و مطالعه کردن، اصولا نمی شه حال کسی را گرفت، قیافه بگیری و به زمین و زمان فخر بفروشی، داشتن و کسب آن نیز خیلی افتخار امیز نیست، به خصوص در جامعه ی که تلاش های شبانه روزی صرف برآورده کردن نیازهای اولیه می شود و اصولا هدف های بزرگ و بلند مدت وجود ندارد وتلاش های افراد محدود به بدست آوردن همان اقلام قابل دیدن می شود. در چنین جامعه ی، خواندن کتاب، ضرورت و اهمیت آن به فرزندان تاکید و تشویق نمی شود.خوب طبیعی است شما هر چقدر اهل مطالعه باشید و کل عمرت و صرف این کار و یادگیری کرده باشید، باز هم متر و میزانی که بتوان آن را به همه نشان داد و نظرات دیگران را جلب کرد، وجود ندارد. همچنین اگه در طول عمرت حتی یک صفحه کتاب هم نخوانده باشید، باز کسی نمی بیند که به خاطر ان خودت را سرزنش و ملامت کنید.
در جامعه ی که رسانه های صوتی، تصویری و مکتوب، به شکل شبانه روزی هدف غایی زندگی و فلسفه ی زندگی را در تجملات و مصرف زدگی می بینند و آن را تایید، تاکید و تشویق می کنند و هر چه بهتر، بیشتر و گرانبهاتر مساوی با کلاس و اعتبار و جایگاه بالاتر را در بوق و کرنا می کنند وسطح اندیشه و تفکر مردم را در حد برآورده کردن ابتدایی ترین نیازهای اولیه پایین آورده اند، اصولا کتاب و مطالعه کردن ارزش چندانی ندارد یا در اولویت های درجه چندم قرار می گیرد. وقتی متر و میزان و سنجش افراد، مدل ماشین و میزان ثروت، قیافه و..باشد و تبدیل به ارزش ها و اولویت های اول و حیاتی خانواده ها شده باشد، نباید انتظار داشت در مقابل جذابیت های فریبنده ی این اقلام ، جذب کتاب و کتابخوانی شد.
همچنین در جامعه ی که افرادش اصولا با مفهوم صبر وبردباری غریب هستند و در همه ی احوالات شتابزده و سراسیمه عمل می کنند، نگاه و هدف بلند مدت ندارند و خیلی زور می زنند تا به سرعت و در کوتاه مدت از هر راهی نتیجه و عواقب یا پاداش کارهایشان را بگیرند، خوب بطور حتم در چنین جامعه ی کتاب و کتابخوانی رشد نخواهد کرد، چرا که تبعات و نتایج خوب و سازنده ی مطالعه کردن یا عواقب بد عدم مطالعه در دراز مدت جواب می دهد.
آمار بالای استفاده از لوازم آرایشی، تاسیس باشگاه های بدنسازی، و میزان عمل های زیبایی اندام و....در ایران نشان از فرهنگ ظاهر سازی، نمایش دادن و ظاهرفریبی می باشد.نتیجه وقتی در جامعه ی به ثروت های بیرونی و از جنس مادیات اهمیت داده شود و تبلیغ می شود، پرداختن به درونیات و خوراک روح و روان کاری سودآور نیست.اصولا در چنین فرهنگی اگر هم کتاب و کتابخانه ی باشد بیشتر طرح و رنگش برای ست کردن با بقیه وسایل و اثاثیه منزل مهم است تا دغدغه ی برای یادگیری اعضاء خانواده.
خبرگزاری فرانسه در گزارشی به قلم " کریل جولیان" می نویسد : زنان ایرانی با وجود قانون حجاب در این کشور پول زیادی را صرف آراستن و آرایش صورت خود می کنند.
گزارش می افزاید: به مرور زمان آرایش کردن برای زنان ایرانی همه گیر تر می شود و با وجودی که ساختار حکومت ایران جمهوری اسلامی است، اما زنان ایرانی در زمینه آرایش کردن حتی از بسیاری از کشورهای لیبرال غربی هم جلوترند.
این گزارش می نویسد: زنان ایران ۳۸ میلیون نفر از جمعیت این کشور را تشکیل می دهند و ایران هم اکنون در منطقه خاورمیانه پس از عربستان در جایگاه دوم و در جهان در جایگاه هفتم مصرف مواد و لوازم آرایشی قرار دارد.
تینا زرین نام یک طراح لباس ۳۰ ساله ایرانی در این باره می گوید: غالب زنان ایرانی هر روز صبح به محض برخاستن از خواب مشغول آرایش می شوند، حتی اگر بیمار هم باشند بر این باورند که باید آراسته و آرایش کرده در مجامع عمومی ظاهر شوند
نکته بعدی اینکه به خاطر همین نگاه غلط و حاکم بودن فرهنگ ظاهر سازی و ظاهر فریبی، حتی اگر مطالعاتی هم صورت گیرد و کتابی خوانده شود، به علت نبود سازوکارهای اجرایی که بتوان محتوای این مطالعات را عملیاتی کرد، کمتر شاهد بروز و ظهور آثار و تبعات ان در حوزه های مختلف رفتار شناسی، اخلاقیات، هنرو فرهنگ، سیاست، اخلاق شهروندی، فرهنگ رانندگی و...می باشیم و در حد مباحث تئوری و نظری مناسب برای تریبون ها و سخنرانی ها و شعار دادن باقی می ماند.
در گرافیک محیط شهرش هم، نام و نشانی از فرهنگ کتابخوانی به شکل المان ها و تندیس یا حجم های هنری دیده نمی شود.در محافل و مهمانی ها، هیچ کس از کتاب و کتابخوانی حرف نمی زند، بلکه بیشتر مواقع همان هدف های محدود یعنی مدل ماشین، رنگ مبل ، ویلا، میزان دارایی و..... نقل قول و ورد زبان افراد می باشد. این آسیب در فرهنگ وجامعه ی که نمایش دادن و ظاهر سازی و ظاهر پرستی حرف اول را می زند و معیار سنجش هویت و شخصیت افراد راتشکیل می دهد، بیشتر نمود دارد.
امروز میزان امکانات و دسترسی به ابزارهای ارتباطی، نسبت به دهه های قبل، چندین برابر شده و با سرعت عجیبی در حال گسترش می باشد.همچنین فضای مجازی و گسترش شبکه های اجتماعی و پدید آمدن نسل جدید کتاب های صوتی و الکترونیکی امکان دسترسی راحت و کم هزینه را برای کاربران علاقمند فراهم نموده است ولی به دلایل ذکر شده، نتوانستیم بهره برداری درستی داشته باشیم .
بنابراین مطالعه فقط در بین شمار اندکی از ایرانیان جریان دارد و حتی بسیاری از دانش آموزان و دانشجویان نیز جز کتاب درسی، مطالعه دیگری ندارند. متاسفانه نظام آموزشی نیز دانش آموزان را به مطالعه تشویق نمیکند و از سوی دیگر محصولات فرهنگی و کتاب جزو کالاهای لوکس به شمار رفته و در سبد خانوارها قرار ندارد. در این وضعیت کودک و نوجوان فقط برای رفع تکلیف و آن هم از روی اجبار تکالیف درسی را انجام میدهد.
از آنجا که مطالعه در دوران کودکی یکی از عناصر اصلی و تاثیرگذار در شکل گیری شخصیت کودک است؛ آشنا کردن کودکان با کتاب و کتابخوانی تاثیر بسزایی در رشد و تکامل هرچه بیشتر کودکان در تمامی ابعاد شخصیت میشود، بنابراین توجه به این مهم موجب تربیت افرادی سالم و در نهایت شکلگیری جامعه سالم خواهد شد.
فخرالدین دوست محمد
عکاس و کاریکاتوریست