فخرالدین دوست محمد کارتونیست و نویسنده

نگاهی خلاقانه به امکانات وسرمایه های زندگی

نگاهی خلاقانه به امکانات وسرمایه های زندگی
هنگام برگزاری کارگاه های مهارتی دید خلاق یا چند بعدی , با مورد جالبی روبه رو شدم در یکی از جلسات که موضوع بحث درباره اهمیت و ضرورت توجه به نوع و انتخاب لباس در شرایط مختلف بود, یکی از بچه ها که دانشجوی بیکار عمران بود سوال کردند که من می خواهم مردم و جامعه, بنده رو با همین لباس بپذیرند و قبول داشته باشند نمی خواهم به خاطر مردم, زندگی کنم و دوست دارم آنجوری که می خواهم زندگی کنم
شنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۸ - ۱۳:۵۰
کد خبر :  ۱۶۷۶۷۳

هنگام برگزاری کارگاه های مهارتی دید خلاق یا چند بعدی , با مورد جالبی روبه رو شدم در یکی از جلسات که موضوع بحث درباره اهمیت و ضرورت توجه به نوع و انتخاب لباس در شرایط مختلف بود, یکی از بچه ها که دانشجوی بیکار عمران بود سوال کردند که من می خواهم مردم و جامعه, بنده رو با همین لباس بپذیرند و قبول داشته باشند نمی خواهم به خاطر مردم, زندگی کنم و دوست دارم آنجوری که می خواهم زندگی کنم
هنگام برگزاری کارگاه های مهارتی دید خلاق یا چند بعدی ، با مورد جالبی روبه رو شدم.در یکی از جلسات که موضوع بحث درباره اهمیت و ضرورت توجه به نوع و انتخاب لباس در شرایط مختلف بود، یکی از بچه ها که دانشجوی بیکار عمران بود سوال کردند که من می خواهم مردم و جامعه، بنده را با همین لباس بپذیرند و قبول داشته باشند. نمی خواهم به خاطر مردم، زندگی کنم و دوست دارم آنجوری که می خواهم زندگی کنم.
این دوست عزیز آنروز جواب و پاسخ مساله را دریافت نمود و بعد از یکی دو جلسه، دیگه نیامد.وقتی پرس وجو کردم که فلانی کجاست ؟ دوستان گفتند که در گیر ثبت و راه اندازی شرکت هستند.
این تجربه ی ملموس و عینی نشان می دهد که همه ی مواد و مصالح و ابزار لازم برای موفقیت افراد فراهم است، اما متاسفانه افراد ناتوان از دیدن و شناسایی این امکانات هستند. این افراد به علت داشتن نگاه تک بعدی، تکراری، کلیشه ای، قدیمی و از سر عادت به جنبه های زندگی و منجمله شغل، آگاه نیستند که گره ی کور مشکلاتشان کجا هست و در چه مرحله ی از موفقیت هستند و در نمودار فرایند موفقیتشان، کجای این نمودار قرار دارند.
نکته ی کلیدی این است که ممکنه این نقاط تاریک یا گره کور، یک گره ی کوچک و ناچیز وبی اهمیت باشد که در مسیرراه موفقیت افراد قرار دارد و به علت همین کوچکی و بی اهمیت بودن، مشمول نگاه ها و دقت و توجه افراد قرار نگیرند. لذا افراد به خاطر عدم شناسایی همین نقاط کور، فرصت ها و موقعیت های کلیدی و طلایی خود را از دست می دهند. یا مثلا به نمونه دیگری اشاره کنم که فرصتی برای یکی از دوستان فراهم شده بود و ایشان می بایستی جهت انجام مصاحبه ی عملی و تئوری مراجعه می کردند. این دوست عزیز در امتحان و مصاحبه ی عملی قبول شدند ولی در مباحث تئوری و نظری که نیاز به قدرت تکلم و مهارت در بیان داشت، رد شدند و به اعتراف خودشان این فرصت را از دست دادند.
بنابراین در سیستم چند بعدی و بینش خلاقانه شرایط و امکانات موجود برای رسیدن به خواسته ها و موفقیت ها، در زندگی هر کسی وجود دارند منتها افراد به دلیل نگاه عادت گونه و یکسویه نگری، قادر به دیدن و آشکار سازی این امکانات و بهره برداری درست و مناسب از آنها نیستند. درتفکر خلاق، همیشه امکانات و سرمایه ها، از جنس پول نیستند که منتظر بمانیم و به محض فراهم آمدن آن اقدام و شروع به حرکت کنیم. همین تصور نادرست از سرمایه و امکانات ،باعث توقف، رکود، سستی ،تباه شدن و از بین رفتن بسیاری از انرژی ها، هزینه ها و استعدادها ی منحصر به فرد در افراد شده است و متاسفانه در پرداختن و تغییر ذهنیت و برداشت اشتباه افراد از این موضوع هم، آنچنان که باید و شاید کار نشده و مورد غفلت واقع شده است.
طوری که رسانه ها و تبلیغات محیطی، با نشان دادن مکرر رقابت جنون آمیز بانک ها در اهداء جوایز طلایی و نشان دادن و القا ء این ذهنیت که فقط و فقط با داشتن پول می توان به جایگاه شایسته ی خود رسید، سالیان سال است که باعث تباه شدن و سرکوب شدن استعداد ها و قابلیت های وجود ی افراد شده اند.
در سیستم خلاق داشتن سلامتی، زیبایی چهره، قد، داشتن پدر ومادر، ایمان به خدا، امنیت، توانایی دیدن، شنیدن، راه رفتن ودویدن، حافظه ی خوب، داشتن دوستان خوب، نفس کشیدن و..... هزاران مورد دیگر، امکان محسوب می شوند. تصور کنید اگه زمان تولد معلول یا نابینا متولد می شدید، یکی از مهمترین امکان های زندگی را از دست می دادید.ضرورت و اهمیت این امکان را باید از زبان یک نابینا جویا شوید. اهمیت آفتاب گرم و مطبوع را، باید از ساکنین مناطق سردسیر جویا شوید. قدر و ارزش درختان، جنگل ، آب ورودخانه ها را باید از ساکنین کویر و بیابان نشین ها پرسید. اهمیت و ارزش سلامتی را، باید از دیالیزی ها و بیماران ناعلاج پرسید. و قدر پدر ومادر را باید از انهایی پرسید که از وجود نازنین این دو، محروم هستند.
ادیسون نابغه کسی بود که اولین اختراعش را در سن 13 سالگی انجام داد.وی تمام موفقیت هایش را مدیون مادرش بود. مادرش بود که این بچه ی کودن را به نابغه ی قرن تبدیل کرد.
لذا فکر می کنم افراد در هر شرایطی که هستند و درهر نقطه ی جغرافیایی که بسر می برند یا زندگی می کنند دارای امکانات ویژه و منحصر به فردی هستند که می توان با دید خلاق، انها را شناسایی و مورد استفاده قرار دهند.
اما این به این معنی نیست که افراد برای کسب موفقیت ها و خواسته هایشان ، سفر نکنند یا مهاجرت و جابه جایی نداشته باشند.چرا که مهاجرت و جابه جایی خودش یکی از هزاران امکان موجود برای نیل به هدف ها و رسیدن به خواسته ها می باشد. اما مهاجرت زمانی باید شکل بگیرد که ابتدا، با ابزار دید خلاق و نگاهی جدید به امکانات و شرایط محیط زندگی، همه امکانات موجود را شناسایی و نهایت استفاده و بهره برداری را از ظرفیت های صد در صدی آن نمود و در صورت نتیجه نگرفتن، در مرحله بعدی اقدام به مهاجرت کرد.
نکته ی بعد این است که در صورت نداشتن دید خلاق و تجهیز نبودن به این مهارت، حتی درصورت مهاجرت و جابه جا شدن، احتمال پیدا نکردن فرصت های شغلی و رسیدن به خواسته های مورد نظر وجود دارد.یعنی هر مهاجرتی و هر جابه جایی، تضیمن کننده ی موفقیت و پیدا کردن فرصت های پولی و شغلی نیست.
نگارنده چون درفضای هنر و به خصوص کاریکاتور هم تجربه ی نسبی دارم، مثالی متناسب با این فضا که ممکن است مورد توجه هنرمندان و دانشجویان هنر که متاسفانه از مدرک، دانش، فن ومهارت هنریشان نتیجه ی درستی نگرفتند، قرار بگیرد می زنم. بعنوان مثال استاد مرتضی ممیز پدر گرافیک ایران که به پرکارترین گرافیست ایران معروف هستند در شرایطی صاحب این عناوین و این جایگاه شده اند که خیلی از وسایل ارتباظ جمعی مثل موبایل، کامپیوتر، اینترنت و .....خبری نبود و ایشان با همان قابلیت ها و استعدادها و امکانات منحصر به فرد منجمله صبر و پشتکار، تداوم و استمرار، ایمان و توکل به خدا، نگاه خلاق و....علاوه بر گرایش های تخصصی خود در حوزه گرافیک، شروع به فعالیت درسایر حوزه ها مثل نوشتن کتاب، ترجمه ی مقالات، عکاسی، طراحی پوستر برای فیلم های سینمایی، تولید انیمیشن، طراحی جلد، تصویرسازی کتاب و... می نماید. اما امروزه دانشجوی گرافیک به علت نداشتن بینش خلاقانه و به کار بردن آن در تمام بخش های زندگی و از جمله پیدا کردن شغل، بعد از فارغ التحصیل شدن کم وبیش دو الی سه گزینه بیشتر نمی شناسند.یا دنبال ثبت و پیدا کردن یک شرکت تبلیغاتی و همکاری با انها می گردند و یا منتظر پیدا نمودن شغلی دولتی و یا در نهایت جهت تدریس در مراکز دانشگاهی، شروع به ادامه ی تحصیل می نمایند. و در نهایت آخرین گزینه منزوی شدن و حاشیه نشینی را انتخاب می کنند.
افراد هنرمند امروز این امکان و دارند که در هر شرایطی که هستند، داخل اتوبوس، مترو و.... با استفاده درست و مناسب از گوشی همراه و شبکه های اجتماعی مثل اینستاگرام قادرند تا بی ارزش ترین آثار هنریشان را با هزاران هزار نفر در ایران و جهان به اشتراک بگذارند و برای آثار هنریشان گالری های مجازی تشکیل دهند و در کمترین زمان ممکن علاقمندان داخلی و خارجی را به دیدن آثارشان دعوت کنند.امروزه دیگر هنرمندان ما منتظر نمی نشینند تا مسولین و نهادهای دولتی با کاغذ بازی و بروکراسی اداری وقت و زمانی را برای نمایش آثار هنرمند و استفاده از فضای گالری اختصاص دهد.واین البته زنگ خطری است برای متولیان فرهنگی و هنری که هنرمندان را بیشتر از پیش ببینند و حمایت کنند.
امروزه دیگر هنرمند نیازی به هزینه کردن برای چاپ و انتشار پوستر وبروشور برای دعوت از علاقمندان به دیدن آثارش در نمایشگاه نمی بیند.
با وجود امکانات بی نظیرو قدرتمندی مثل ابزار اینترنت، گوشی همراه با قابلیت های منحصر به فردش و رشد و اموزش سیستم فکری جدید با عناوینی مثل تکنولوژی فکر، تفکر مثبت و...برای سستی ها و عدم موفقیت هایمان هیچ توجیه ی قابل توجیه نیست.آقای " کیم ووچونگ" بنیان گذار شرکت دوو و کارآفرین برجسته کره ای که لقب" جادوگر" داده اند، عادت داشت شرکت های ورشکسته را خریداری کند و در کمترین زمان ممکن، انها را به شرکت های سود آور تبدیل می کرد. وقتی از وی سوال می پرسند و علت این کارش را جویا می شوند می گوید:" در چنین مواقعی دیگران، شروع به شمارش غیر ممکن ها می کنند، در حالی که من امکانات را می شمارم".
نتیجه اینکه افراد دارای منابع وجودی و شرایط و امکانات منحصر به فرد و ویژه ی زیادی برای خلق موقعیت ها و فرصت های شغلی هستند، تنها و تنها چیزی که توسط افراد و متولیان رشد و مباحث تربیتی مورد غفلت واقع شده است، نداشتن ابزار دید خلاق و قوه ی خلاقیت در افراد است که بایستی به شکل جدی در منابع درسی دانش آموزان و از سنین ابتدایی مورد توجه و بهره برداری قرار گیرد. بدون شک وقتی آب سرچشمه را با کسیر خلاقیت ترکیب کنیم، در مسیر حرکت چشمه به سمت کانال های اقتصادی، فرهنگی، اعتقادی، علمی، هنر و..... شاهد به بار نشستن محصولات عالی و رشد و توسعه ی همه جانبه ی و متعادل در تمامی ابعاد زندگی فردی و اجتماعی افراد خواهیم بود. در غیر اینصورت باید همچنان شاهد رشد سرطانی و بد قواره ی بخش و بعدی از ابعاد مختلف باشیم.مثلا از لحاظ توسعه ی فضاهای سخت افزاری و شهری شاهد رشد بی رویه ی ویلا های شمال هستیم ولی در کنارش حیات دریای خزر را به خطر می اندازیم.در تحصیلات عالیه رشد چشمگیری داریم و به امار ورودی دانشجویان افتخار می کنیم، ولی به اعتراف مرکز بهداشت حدود 43درصد مردم دچار افسردگی می شوند .یعنی ازهر سه نفر یک نفر دچار افسردگی می باشد.

فخرالدین دوست محمد /کارتونیست و نویسنده مقالات انگیزشی

ارسال نظر