سر هربرت ادوارد رید یک مورخ تاریخ هنر، شاعر، منتقد ادبی و فیلسوف انگلیسی بود که به خاطر کتابهای فراوانی که در مورد هنر نوشته، از جمله کتابهای مؤثری در مورد نقش هنر در آموزش و نقد هنری شناخته شدهاست. رید از بنیانگذاران موسسه هنرهای معاصر بود. او یکی از اولین نویسندگان انگلیسی بود که به اگزیستانسیالیسم توجه کرد.
رید که پسر یک کشاورز بود، در ماسکوتس نزدیک نانینگ تون حدود چهار مایلی جنوب کیربیمورساید در نورث رایدینگ آو یورکشایر به دنیا آمد. تحصیلاتش در دانشگاه لیدز به خاطر جنگ جهانی اول نیمهتمام ماند. در طی جنگ او با گرین هواردز در فرانسه خدمت کرد. او درجههای مختلفی را دریافت کرده و به مقام کاپیتانی رسید. در طی جنگ رید به همراه فرانک راتر مجله هنر و ادبیات را تأسیس کرد که یکی از اولین نشریات دورهای بود که کار تی. اس. الیوت را منتشر کرد.
اولین کتاب اشعار رید در سال ۱۹۱۵ با هزینه خودش منتشر شد. دومین مجموعه شعر او با نام «جنگجویان برهنه» که تجارب او از جنگ در سنگرهای جنگ جهانی اول بود در سال ۱۹۱۹ به چاپ رسید. کار او که نشانگر تأثیر مکتب شعر جدید و شاعران متافیزیکی[۲] است به صورت شعر سپید سروده شده بود. اشعار منتخبش در سال ۱۹۴۶ منتشر شد. به عنوان یک منتقد ادبی، رید بیشتر به کار شاعران رمانتیک انگلیسی میپرداخت (برای مثال، صدای واقعی احساس: مطالعاتی در شعر رمانتیک انگلیسی، ۱۹۵۳) اما ناظر نزدیک مکتب شعر جدید هم بود. او رمان «کودک نارس» را منتشر کرد. بین سالهای ۱۹۲۲ تا ۱۹۳۹ با مجله کرایترین همکاری کرد و سالهای زیادی به طور منظم منتقد هنری مجله لیسنر بود.
رید به هنر نویسندگی هم علاقه داشت. او عمیقاً به سبک و ساختار توجه میکرد و نظراتش را در «سبک نثر انگلیسی» که اولین کتاب در این موضوع و فلسفه خوب نوشتن بود خلاصه کرد. این کتاب به عنوان یکی از بهترین کتابها در موردچگونگی پایههای زبان انگلیسی و واستفاده از آنها برای نوشتن انگلیسی ظریف و متمایز مورد توجه قرار گرفت.
رید بیشتر به خاطر منتقد هنری بودن شناخته شده بود (و شناخته شده باقی ماند). او قهرمان هنرمندان مدرن بریتانیایی مانند: پاول نش، بن نیکلسون، هنری مور و باربارا هپورث بود. او با گروه واحد هنرهای معاصر نش همراه شد. رید از سال ۱۹۳۱ تا ۱۹۳۳ در دانشگاه ادینبورگ استاد هنرهای زیبا و از ۱۹۳۳ تا ۱۹۳۸ سردبیر صفحهآرایی مجله برلینگتون بود.
نویسنده: هربرت رید
ترجمه: محمدتقی فرامرزی
موسسه انتشارات نگاه
عنوان اصلی: The philosophy of modern art
یادداشت نویسنده:
شاید فلسفه هنر معاصر برای مجموعه مقالاتی که در طی پانزده سال و در زمان های مختلف نوشته شده اند، عنوانی بزرگ باشد. نمی توانم ادعا کنم که در تمامی این مدت نقشه ای واحد در سر داشته ام و برای رسیدن به هر هدفی از شیوه ی بیان ویژه ای سود جسته ام. در این جا باید به نکته ای استثنایی اشاره کنم: به طریقی که من، بی اشاره یا با اشاره ای مختصر، از موضع ناظر خارجی به موضع هنرمند خلاق وارد می شوم، شاید خواننده را مشوش سازد.
اما فعالیت من چه در نگارش این کتاب چه در پربارترین سال های زندگی ام، اگر فلسفی نباشد چگونه فعالیتی است؟ فعالیتم انتقادی نیست چون هرگز به ارزیابی آثار مشخص هنری یا طبقه بندی هنرمندان به ترتیب ارزششان تظاهر نکرده ام. تاریخی هم نیست چون با این که از پیوندهای میان سنت ها آگاهم و مشتاق ردیابی پیدایش مجددشان هستم، نه برای ارایه تصویری کامل از یک دوره ی تاریخی روشی اصولی دارم و نه کلا اطمینان دارم که بتوانم پیدایش مکتبی را تعریف یا نسلی را طبقه بندی کنم.
می توانم شیوه ای را که بر می گزینم فلسفی بنامم چون تاییدی است بر ارزش داوری. به بیان دقیق تر: معتقدم که هنر در میان عوامل یا ابزارهای تکامل انسان، بی نهایت مهم است. معتقدم که قدرت درک هنری، وسیله ای بوده است که انسان به کمک آن در وهله ی نخست صاحب خود آگاهی می شود و سپس آن را می پالاید. شکل، سامان دهی تدریجی عناصر هماهنگ شده ای که اگر چنین نشوند آشفته خواهند بود، در ادراک حسی تحقق می یابد. شکل در تمام مهارت ها وجود دارد- مهارت، همان گرایش طبیعی و غریزی به شکل است که در عمل متجلی می گردد. در ورای این سطح فیزیولوژیکی، هر پیشرفتی در تکامل انسان، همواره وابسته ی تحقق ارزش های شکلی بوده است.
تحقق ارزش های شکلی، همان فعالیت هنری یا زیبایی شناختی است. فعالیت هنری، ماهیت و کارکردی زیست شناختی دارد؛ و تکامل انسان، به ویژه و استثنائا به واسطه دارا بودن همین قدرت درک هنری، از تکامل جانوران متمایز می گردد.
دلیل این اعتقاد به طور اصولی در این کتاب شرح داره نشده است، بلکه ماهیت کتاب حاضر، تابع همین اعتقاد است. از نقاشی های درون غارهای دوره ی پارینه سنگی گرفته تا اخرین آثار دوره ی کانستراکتیویسم، (ساختمان گرایی) هیچ دوره ای در هنر نیست که به نظر من نمایان گر مفهوم زیست شناختی و هدف مند فعالیت هنری انسان نباشد. چنین است فرض بنیادی مقالات این کتاب و هر گونه پیوستگی منطقی که در آن ها وجود داشته باشد ناشی از همین فرض است.
در پایان کتاب، یادداشتی حاوی مشخصات چاپ اصلی مقالات دیده می شود. دو تا از مقاله ها شاید مستلزم مختصر توضیحی برای توجیه درج شان در این جا باشند. فکر می کردم مقاله ی هنر انگلیسی نشان می دهد که ارزیابی من از هنر معاصر، از تمایل عمیق به آن چیزی که در هنر ذوران گذشته اصیل تر از همه می دانم مستقل نیست و مقاله ی سوررئالیسم و اصل رمانتیک نشان می دهد که فلسفه ی هنری من به هنرهای نقاشی و پیکرتراشی محدود نمی شود.