صفویها نام خود را از جد بزرگشان، شیخ صفیالدین اردبیلی که در اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری قمری میزیست، گرفتهاند. این طایفه بهتدریج به مذهب تشیع گرایش پیدا کردند و خود از جمله بزرگان این کیش درآمدند. در زمان شیخ حیدر که از نوادگان شیخ صفیالدین اردبیلی است، صفویها کلاهی دوازده ترک به نشانه اعتقاد به دوازده امام برسر گذاشتند که مخروطی شکل بوده و حول کلاهی قرمز رنگ میپیچید، از اینروی آنان را «قزلباش» یا «سرخسر» هم مینامیدند. اسماعیل، فرزند شیخ حیدر در اوایل قرن دهم هجری قمری با حمایت مریدان خود توانست به سال 907 هجری قمری در تبریز اعلام پادشاهی کند و تاج برسر نهد. بدین سان دولت صفوی نسج گرفت. وی پس از به قدرت رسیدن، بسیاری از هنرمندان را از اطراف و اکناف ایران گرد هم آورد و کتابخانه سلطنتی تبریز را پایه نهاد. دوره فرمانفرمایی و سلطنت خانواده صفویه در ایران عصر رفاه، آسایش، فراوانی نعمت، ترقی علم و صنعت و پیشرفت هنر بهشمار میآید. در سال 907 هـ . ق که شاه اسماعیل با سرکوبی شیبانیان توانست هرات پایتخت سابق تیموریان را از چنگال شیبکخان اُزبک رها سازد، بسیاری از هنرمندان بزرگ کتابخانه هرات، از جمله کمالالدین بهزاد را بههمراه خود به تبریز آورد و مجموعه هنرمندان خویش را غنای دوچندان بخشید. همین امر سبب تشابه فراوان میان نگارگری دوران تیموریان با نگارگری اوایل دوره صفویه گردید. شاه اسماعیل با وجود جنگهای فراوانی که با مدعیان قدرت بهخصوص همسایه بزرگ و نیرومند آن زمان یعنی عثمانی داشت، حمایت از هنرمندان را از نظر مادی و معنوی سرلوحه کار خود قرار داده بود و بدینسان سفارش شاهنامه طهماسبی را بهنام ولیعهدش طهماسب میرزای جوان، به کتابخانه سلطنتی داد که در آفرینش این مجموعه نفیس هنری، قریب 12 هنرمند بزرگ با یکدیگر همکاری نمودند و یکی از بزرگترین مفاخر فرهنگ و هنر ایران را پدید آوردند. ولی پس از شاه اسماعیل، ایران دارای یک دوره ثبات و آرامش شده بود که باعث میشد شاه جوان (شاه طهماسب) بهتر بتواند به امور فرهنگی و هنری مملکت خود بپردازد. او که اشتیاق فراوانی به فراگیری هنر نگارگری داشت خود بهخدمت سلطان محمد تبریزی، هنرمند شهیر آن دوران درآمد و فنون نگارگری را به نیکی آموخت چنانکه گفته میشود برخی از آثار شاهنامهاش را خود قلم زده است. به گفته دکتر زکی محمدحسن مصری در نقاشیهای این دوران، شکوه و جلال این عصر هویدا و آشکار است و بیشتر موضوعاتی که برای کشیدن تصاویر و طرح صور نقاشی گرفته شده، وضعیت زندگانی درباریان و طرز رفتار طبقه اشرافی و ترسیم کاخهای زیبا و باغهای دلگشا بوده است.
به نقل از اسکندربیک منشی، اعلیحضرت در ابتدای جوانی علاقه بسیار به این هنر داشت، اما در اواخر عمر به هنرمندان توجه کمتری مبذول داشت و آنان را اجازه کار در منزل داد. گفته میشود این امر ناشی از گرایشات جدید و مرتجعانه مذهبی وی در اوخر عمر بوده است. بدین ترتیب نگارگران بهدنبال حامی جدید به خطه خراسان و شهر مشهد مقدس مهاجرت کردند و در آنجا مورد استقبال شاهزاده صفوی «ابراهیممیرزا» قرار گرفتند. او به نیکی هنرمندان را نواخت و آنان را به تصویرسازی نسخهای از هفت اورنگ جامی گماشت که گویا 20 سال به طول انجامیده است. اما پس از شاه طهاسب، شاه اسماعیل دوم که به سلطنت رسید، شروع به از بین بردن کسانی نمود که تصور میکرد ممکن است مدعیانی بر حکومت وی بهشمار آیند و از جمله آنان، ابراهیم میرزا حاکم مشهد بود که ابتدا او را به سبزوار تبعید کرد و سپس به دار آویخت. اما جالب توجه این است که ابراهیم میرزای هنرپرور که روانش شاد باد، در دوران تبعید نیز دست حمایت از سر هنرمندان برنداشت و آنها را با خود به سبزوار برد و در آنجا آنها کار خود را ادامه دادند و مکتب کوچک ولی غنی سبزوار را پس از مشهد از خود بر جای گذاشتند. از مشخصات بارز این نسخه هفت اورنگ جامی، پرداختن به مناظر طبیعی و کشیدن چادرهای منقوش در دامان طبیعت بوده است که ظاهراً مهم از نحوه برگزاری جلسات سلطان ابراهیم میرزا در طبیعت بوده است.
شاه اسماعیل دو سال قبل از مرگ خود، بهزاد را به ریاست کتابخانه سلطنتی گماشته بود که ریاست او را در دوران شاه طهماسب هم ادامه داشت، اما پس از وفات مولانا کمالالدین بهزاد، سلطان محمد، یار دیرین وی به جانشینی او گماشته شد که خود از زمرهی بزرگترین نگارگران ایران بهشمار میآید. او علیرغم به تصویر کشیدن مجالس بزم شاهی و تصاویر در باری، آگاهی خود را از مسائل زمانه به زیباترین وجهی در نقوش پنهان در دل سنگها و صخرههای کوهستانها به نمایش میگذارد که میتوان از این میان به تابلوی بارگاه کیومرث اشاره کرد که با وجود پیچیدگیهای فنی بسیار در ترکیببندی طرح و رنگ استادانه وی، چهرههای بسیاری را نالان از غم زمانه در میانه سنگها و صخرهها جست. او را که برخی حتی از نظر مقام هنری برتر از بهزاد میدانند، شایسته مطالعات فراوانتر درباره آثارش میشمرند. یکی دیگر از برجستهترین نگارههای او همانا نگاره «معراج حضرت پیامبر(ص)» است که در آن لطافت و قدرت قلم به اوج رسیده و ترکیببندی حلزونی آن، انسان را در کهکشانها سیر میدهد جایی که پیامبر گرامی اسلام فقط بدان راه یافته است. یکی دیگر از آثار خجسته وی، تصویرسازی خمسه نظامی به مدت چهار سال به همراه شاگردان بهزاد بوده است. او را پس مرگ در کنار بهزاد، در باغ شیخ کمال خجندی در تبریز به خاک سپردند.
رضا مهدوی