رسول اولیازاده درباره سبک هنری این نمایشگاه میگوید: از سال ۹۴ سبک جدیدی را در نقاشی آغاز کردم، زیرا احساس میکردم که میتوان شکل دیگری از طبیعت ترسیم کرد. روزی خبرنگاری از من پرسید، چرا ۴۰ سال است عکاسی میکنم و این پرسش راه جدیدی را در عکاسی پیش روی من گشود و این نمایشگاه یکی از ثمرات آن است. در تمنای بهشت ایدئولوژیام را با تصویر بیان کردهام. زمانی که ایده این طرح در ذهنم شکل گرفت از خودم پرسیدم بهشت چه ویژگیهایی دارد و به چه شکلی است.
وی افزود: اگر تصویر ذهنی رئال را از بهشت ارائه دهیم، در حقیقت تنها نگاه خود را بیان کردهایم، اما در تمنای بهشت تلاش کردهام تصاویر با ایهام همراه باشد تا هر مخاطبی بتواند از نگاه خودش برداشت متفاوتی داشته باشد. در عکاسی رئال مخاطب از کنار عکس به سادگی میگذرد و درباره آن فکر نمیکند، اما عکسی که ایهام دارد، تماشاچی را با خود درگیر میکند. نکته بعد این است که در عکاسی رئال از واقعیات عکاسی میکنیم، اما بهشت یک امر فراواقعی است که عکسی و تصویری عینی از آن وجود ندارد، پس باید به گونهای عکاسی شود که فراواقعی بودن در عکسها مشاهده شود.
این عکاس ادامه داد: گاهی مخاطبان از من سؤال میکنند که هدفم از این عکسها چیست؟ من هم از آنها سؤال میکنم استنباطشان از تصاویر چیست؟ حاصل این گفتوشنود آن است که مخاطب با اثر ارتباط برقرار میکند و درباره آن میاندیشد. خداوند در قرآن کریم میفرماید: «جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ» (نهرهای آب از زیر درختانش جاری است). در یکی از تصاویر هدف من دقیقاً همین آیه است. امیدوارم این برداشت برای مخاطب هم گویا باشد.
وی در پاسخ به این سؤال که چرا عموم تصاویری که از بهشت ترسیم میشوند، ترامی از رنگ سبز دارند اظهار کرد: سال ۷۲ تابلویی نقاشی کردم که کوبه دری را میان آسمان ابری و مه گرفته نشان میداد. این نقاشی به همراه دیگر آثار هنرمندان دیگر به حسینیه امام خمینی(ره) برده شد. مقام معظم رهبری وقتی به این نقاشی رسیدند از من پرسیدند که با این اثر قرار است چه چیزی را بیان کنم و من هم مصرعی از مولانا را قرائت کردم که میگوید: «گفت پیغامبر که، چون کوبی دری» و رهبری هم بلافاصله جواب دادند: «عاقبت زان در برون آید سری». با ذکر این خاطره خواستم بگویم این کوبه در که به بهشت میرسد میتواند در بیابان یا دریا باشد و فرقی هم در اصالت موضوع ندارد.
اولیازاده اضافه کرد: به نظرم بهشت باید به آن شکلی باشد که حضرت علی(ع) بیان میکند. امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: من از ترس جهنم یا شوق بهشت تو را عبادت نمیکنم، بلکه شوق وصال توست که سبب این عاشقی است. در دعای کمیل نیز امیرالمؤمنین خطاب به خداوند میگوید: «آتشت را تحمل میکنم، اما فراغت را چه کنم» این بیان نشانگر آن است که حضرت امیر(ع) در پی ترسیم زیباییهای بهشت نیست، بلکه دنبال زیبایی خالق است. اگر ما هم چنین نگرشی به بهشت داشته باشیم تصویر ذهنی ما شکل دیگری خواهد داشت.