به عنوان شروع مصاحبه خودتان را برای خوانندگان معرفی فرمایید .
بنده شاخه وان عثمانی متولد آبان ۱۳۶۴ روستای نگل، در خانواده ای مذهبی و اهل طریقت نقشبندیه پرورش یافتم. بواسطه شغل معلمی پدرم که در روستاهای منطقه نگل سالها فعالیت می نمود تا کلاس سوم ابتدایی درنگل زندگی کردیم و بعد از آن با انتقال پدرم به سنندج ساکن سنندج شدیم . مادرم خانه دار می باشند.
چگونه به عکاسی علاقه مند شدید؟
کلاس سوم ابتدایی بودم ، پدر بزرگ مادریم شیخ کمال حسامی نقشبندی در سفری که به ترکیه داشتند در بازگشت برای همه کادو آورده بود و برای من یک دوربین عکاسی ساده کونون که هنوز دارمش را هدیه آورد. از بچه گی دوربین را دوست داشتم.
پدرم از سال ۵۹ با یک دوربین یاشیکا که داشت و همزمان با تدریس، در اوقات فراغت در روستاهای کردستان عکس
میگرفت که حاصل آن آرشیوی بسیار زیبا از مردمان آن مناطق است. از سال ۶۷ به بعد با این دوربین دوست شده بودم و پدرم هم منو با خودش می برد. شکل گیری ذهنی من از عکاسی از همین دوران آغاز شد و همچنان ادامه دارد.
امروز در خانه ما همه با عکاسی آشنایی دارند. برادرکوچکترم هم به این حرفه مشغول است و عکاس بسیار خوبی هم است. مادرم اکثر اصطلاحات عکاسی را میداند و بعد از هر پروژه ای عکس هایم را می بینند و نظر میدهند. بهترین منتقدین آثار من خانواده ام هستند. خیلی خوب به جزئیات توجه می کنند و نظراتشان برام بسیار اهمیت دارد.
اولین عکسی که گرفتی را به یاددارید؟
اولین عکس که گرفتم بادوربینی بود که پدربزرگم برام آورده بود، عکسی از یک منظره در مراسم ۱۳ بدر بود سال ۱۳۷۴ که در منطقه اورامان گرفتم. یک فیلم ۳۶ تایی خریده بودم و قرار بود عکس های خانوادگی را بگیریم. همان روز تمام ۳۶ فیلم را عکاسی کردم و صبح به چاپخانه بردم که نتیجه کارم را ببینم. از ۳۶ عکس حدود ۲۰ عکس هیچ آدمی توش نبود و همه منظره بود، تعدادی عکس خانوادگی و در تعدادی از عکس های خانوادگی وجه طبیعت بیشتر بود.
از موفقیت هایتان در این مدت که عکاسی کرده اید بگویید؟
سال ۸۲ یا ۸۳ که دوربین دیجیتال آمد در کردستان هنوزعکاسی با استفاده از نگاتیو صورت می گرفت. در سفری به سلیمانیه برای دیدن خانواده مادریم، دایی ام یک دوربین نیکون دو مگا پیکسلی دیجیتالی که در یکی از سفرهای خارجیش خریده بود به من داد و شاید بتوانم بگویم جرء اولین کسانی بودم که در سنندج دوریین دیجیتال استفاده کردم.
وقتی برگشتم سنندح دوستانم از دیدن این دوربین که نیازی به فیلم نداشت تعجب کردند. کار را شروع کردم با عکس گرفتن از حشرات مختلف، کلکسیونی راجمع کردم.
سال ۸۵ به فکر گرفتن مدرک عکاسی افتادم و با حضور در یک دوره سه ماهه انجمن سینمای جوانان سنندج و با توجه به اطلاعات قبلی و چندین سال فعالیت عکاسی به صورت شخصی با بالاترین نمره مدرک عکاسی را کسب نمودم .
در همان دوران و در حالیکه هنوز دوره عکاسیم به پایان نرسیده بود جشنواره منطقه ای سینمای جوانان در جریان بود و به پیشنهاد تعدادی از دوستان سه کار را به این جشنواره ارسال کردم که هرسه اثربه بخش رقابتی راه پیدا کرد و این اولین نمایشگاه گروهی بود که شرکت نمودم.
در این دوره با تعدادی از هنرمندان فیلمساز نیز آشنا شدم و به ساخت فیلم هم علاقه مند شدم و در سال ۸۶ زیر نظردکتر جلال نصیری هانیس و بختیار لحیمی دوره یک ساله فیلمسازی را هم گذراندم و همراه با تعدادی از دوستانم از جمله زانیار لطفی در عرصه فیلم هم فعالیت نمودم و اولین فیلمی که ساختم فیلمی با عنوان"کودکی من" برگرفته از داستان های و شیطنت های خودم با درونمایه ای طنز است. این فیلم در بخش فیلم اولی های جشنواره استانی جایزه اول را کسب کرد و به جشنواره منطقه ای ساوالان نیز راه پیدا نمود.
سال ۸۶ عکاسی در سینما را شروع کردم و در بیش از سی فیلم فیلمسازان کردستانی عکاسی کردهام و همزمان صدا برداری و تصویربرداری هم انجام داده ام.
سال ۸۷ اولین نمایشگاه انفرادی را در نگارخانه ارشاد برگزار کردم عکس هایی با موضوع آزاد و برای اولین بار در استان عکس های ماکرو گرافی از کله حشرات را به نمایش گذاشتم که با استقبال بسیار خوبی هم مواجه گردید.
در سال ۸۷ در جشنواره استانی ژیار دیپلم افتخار بخش عکس جشنواره را کسب نمودم و در بخش محیط زیست نیز جایزه ویژه را دریافت کردم.در همین سال در جشنواره منطقه ای جایزه بخش پوستر را برای فیلم"سفر سرد" تولید حوزه هنری کردستان به کارگردانی جلال نصیری هانیس را هم بدست آوردم.
دیپلم افتخار و جایزه ویژه سال الگوی مصرف با عکسی از یک شیر آب که چکه می کرد و نایلونی که بر سر آن بسته شده بود جهت جلوگیری از هدر رفت اب را در سال ۸۸ کسب کردم.
سال ۸۹ آغاز دو سال سربازی رفتن بود و در ستاد هوانیروز تهران با توجه به فعالیت های عکاسی و تصویری به عنوان عکاس و تصویربردار در هوانیروز مشغول به فعالیت شدم که دوران بسیار خوبی بود.
سال ۹۱ با تمام شدن دوران سربازی و برگشتن به سنندج چندین سال فقط عکاسی کردم تا سال ۹۵ با حضور در جشنواره میراث فرهنگی که جایزه اول بخش عکس این جشنواره را بدست آوردم.
در همین سال در جشنواره ملی عکس"رنگ و ترنگ" شرکت و با عکسی با عنوان "چوپان"حایزه اول این جشنواره را به دست آوردم. این جایزه شروعی شد برای حضور در جشنواره های ملی و بین المللی.
در سال ۹۶ با ارسال ۲ اثر به جشنواره صربستان که هر دو اثر جایزه گرفتند حضور بین المللی را آغاز کردم. یک اثر دیپلم افتخار و اثر بعدی با عنوان "نوروز در کردستان" مدال طلای این جشنواره را کسب کرد.
در سال ۹۶ عکسی از عروسی کردها در منطقه اورامان را به جشنواره دانشگاه"یورک" انگلستان ارسال کردم که این اثر به عنوان اثر برگزیده هم در کتاب سالانه این جشنواره و هم در ابعاد بزرگ در خوددانشگاه به چاپ رسید.
در سال ۲۰۱۷ یکی از آثارم به عنوان عکس روز نشنال جغرافی انتخاب و منتشر شد.
در سال ۲۰۱۸ در جشنواره جهانی فین کشور پرتقال با اثری مربوط به یک گونه نادر گیاهی در کردستان در بین آثاری از ۱۱۰ کشور جهان مقام اول را بدست اوردم. در همین سال در جشنواره جهانی کوهستان کشور پرتقال مقام اول را کسب کردم با اثری از یک سری گور که بگراند این گورها کوهی بسیار نوک تیز با برف بود .
دیپلم افتخار جشنواره عکس فرانسه و روبان سفید عکس جی پی یو که به عکاسان وهنرمندان برتر به نوعی درجه یک هنری محسوب می شود را در سال ۲۰۱۸ با عکسی درختی که نصفش سبز و نصف دیگرش خشک شده است کسب کردم .
در ۲۰۱۹ دیپلم افتخار جشنواره جهانی"۳۵ آواردتز" کشور روسیه را با عکسی سیاه و سفید با کنتراست بالا که حالتی مینی مال در طبیعت با یک تک درخت کسب کردم و در انتخابی این جشنواره جزء ۱۵۰ عکس برتر سیاه وسفید جهان معرفی شد.
در اواخر سال ۲۰۱۹ با ارسال عکس به جشنواره گلوبال کمینت انگلستان با عکسی از کارخانه ای در مسیر قروه به همدان که آلودگی محیط زیست را سبب شده، تقدیر این جشنواره را دریافت کردم.
در اواخر سال ۲۰۱۹ جشنواره آساهی شیمبون ژاپن که هشتادمین سال خود را سپری می کند و یکی از معتبرترین فستیوال های جهانی نیز است را کسب کردم.
در این جشنواره باید آثار به صورت چاپ شده ارسال گردد. رقابت در این جشنواره با توجه به اهمیت آن و حضور عکاسان برجسته جهانی بسیار سخت است. در این دوره ۵۰۰۰ عکس از سراسر جهان به جشنواره ارسال شده و براساس روال همیشگی خود ۶۰ اثردر بخش بین الملل را جهت حضور در بخش نهایی و رقابتی انتخاب می شود که عکس"دوریش " که بخشی از ذکر دراویشنقشبندیه در روستای نگل را به تصویر در آورده به این جشنواره ارسال کردم وخوشبختانه ضمن حضور در بین ۶۰ اثر انتخابی ضمن کسب مدال طلا جایزه ویژه هیئت داوران ژاپن را دریافت کردم.
با این موفقیت های ارزنده حضور نمایشگاهی شما کم رنگ است؟ چرا؟
من در طول این سال ها که به عکاسی مشغول هستم حدود ۷۰۰ هزار عکس را در آرشیو دارم. شاید تا حالا تنها ۲ هزار عکس را در نمایشگاه ها و جشنواره ها شرکت داده باشم. حقیقتا هزینه چاپ اثر و برگزاری نمایشگاه بالاست و یک عکاس اگر بتواند سالی یک نمایشگاه انفرادی را برگزارکند هنرکرده است. در این مدت البته نمایشگاه های گروهی و انفرادی را هم داشته ام. انفرادی کمتر بوده بدلیل همان موضوعی که گفتم اما اگر به نمایشگاه هایی که برگزار کرده ام اشاره کنم این موارد را می توانم نام ببرم.
نمایشگاه انفرادی در سنندج در سال ۸۶ نگارخانه ارشاد سنندج.
نمایشگاه گروهی عکاسان کرد در سال ۸۶ درنگارخانه ارشاد سنندج .
نمایشگاه گروهی عکس میراث فرهنگی درسال ۹۵ گالری سوره حوزه هنری در سینما بهمن سنندج.
نمایشگاه گروهی عکس کرد فوتو در سال ۹۵ گالری سوره حوزه هنری در سینما بهمن سنندج.
نمایشگاه عکاسان منتخب ایرانی دوربین نت سال ۹۷ و ۹۸ در تهران باغ موزه قصر وچند شهر دیگر ایران.
نمایشگاه نور و نگار منتخب عکاسان ایرای در سال ۹۷ و۹۸.
نمایشگاه فستیوال عکس در آمریکا –نیویورک ۲۰۱۷ و نمایشگاهای گروهی عکس در دانشگاه یورک انگلستان – روسیه، فرانسه ، ژاپن ، پرتقال، اسپانیا، ترکیه(که هنوز در حال برگزاری است) چین ، هند و در جشنواره جهانی کوهستان کشور پرتقال مجوز برگزاری یک نمایشگاه انفرادی را درپایتخت پرتقال و ۶ شهر این کشوربا هزینه خود جشنواره به بنده داده شد که مقدمات ان در حال انجام است و ان شاء ا... در اوایل سال جاری میلادی برپامی گردد .
وضعیت عکاسی در کردستان را چگونه می بینید؟
کردستان در بخش های مختلف هنری سرشار از استعداد است. در زمینه عکاسی هم الان بسیاری از عکاسان مطرح کشور کردستانی هستند و به عنوان یکی از کانون های اصلی عکاسی کشور شناخته می شود. در کسب عناوین هم بسیار خوب عمل شده است و عکاسان کردستانی در داخل وخارج از کشور شناخته شده می باشند .
به غیر از عکاسی به حرفه دیگری مشغول هستید؟
شایداگر بگویم خوابم هم به عکاسی اختصاص پیدا کرده است، اغراق نباشد. آموزش عکاسی به صورت تئوری و عملی و تاکنون در چند سال اخیر بیشتر از ۱۵ عکاس خوب را آموزش داده ام. سالی سه تا چهار نفر هنرجو را پذیرش می کنم و بیشترسعی می کنم به صورت کار عملی که گاهی چندین ساعت به طول می کشد آموزش را انجام دهم. در رانندگی هم عکاسی می کنم. خانواده و دوستانی که با من همسفر می شوند این اخلاق من را می دانند، بوده در حین رانندگی سوژه ای را دیده ام و فقط عنوان کرده ام فرمان، پدر یا برادر یا دوستانی که کنارم هستند هدایت ماشین را برعهده می گیرند و من عکس می گیرم. کار خطرناکی است و به هیچ عکاسی پیشنهاد نمی دهم. امیدوارم بدآموزی نکرده باشم.
ویژگی یک عکاس خوب چیست سوای این مورد؟
عکاس باید خلاقیت داشته باشد. زیبایی شناسی، فرم بندی، قالب و مهمتر از همه به کارکردهای نور آشنا باشد. از کارهای کلیشه ای و تکراری دوری کند. اگر هم می خواهد کاری که انجام شده است را انجام دهد باید نو آوری در اثرش مشهود باشد، چیزی را به اثر اضافه کند که زیباتر دیده شود. به روز بودن و آشنایی با آخرین اطلاعات روز عکاسی و دیدن آثار عکاسان می تواند بسیار مهم باشد.
آیا شما به کارگردانی در عکاسی معتقدید؟
این بسته به سبک عکاسی دارد. به غیر از عکاسی مستند در سایر بخش ها زیبایی شناسی بسیار مهم است. گاها شده برای یک عکس ساعت ها وقت گذاشته ام. بعضی چیزها در عکاسی نیاز به چیدمان دارد و توجه به جزئیات و دقت نظر مهم است. در کویر عکس بافت امکان دستبردن ندارد و لحظه ای است ولی در بسیاری از بخش ها به نظرم کارگردانی و چیدمان لازم است .
آفت هنر را در چه می بینید؟
حسادت بزرگترین آفت هنر و دیگر موضوعات زندگی است. امیدوارم یاد بگیریم به هم احترام بگذاریم و از موفقیت های دیگران تجربه کسب نماییم و به روز باشیم.
حست نسبت به دوربین چیست؟
عضوی از وجودم دوربین است. تمامی لنزها و دوربین هایی را که داشته ام مانند عضوی از زندگیم نگهداری کرده ام. هر روز به آن ها سر می زنم و گردگیری می کنم. حدود ۵۰ دوربین قدیمی را در کلکسیون منزلم دارم و با آنها زندگی می کنم و از هر کدام خاطره ای دارم.
بچه بودم دوربین هایی بود که بالای سه پایه چوبی می گذاشتند. کلاس اول بودم در نگل از طرف مدرسه از بچه ها عکس گرفتند و هنوز که هنوز است آن عکس را که می بینم آن دوربین را به یادم می اندازد. بعدها که بزرگ شدم عکاس را پیدا کردم و خواستم آن دوربین را با هر قیمتی که می خواهد به من بفروشد اما او هم مثل من عاشق دوربین بود و نفروخت.
البته این را هم بگویم دوربین یک وسیله است. دانش درونی و نگاه زیبایی شناسانه عکاس است که به دوربین روح می دهد. اگر دانش خود را پرورش دهیم با استفاده از این دوربین ثبت آن لحظه و نگرش عکاس را به ثبت می رسانیم.
نظرتان در رابطه با ادیت کردن در عکاسی چیست؟
عصر امروز عصرتکنولوؤی است، ادیت کردن جزئی از عکاسی است که باید تمام عکاسان با آن آشنایی داشته باشند تا یک اثر با کیفیت عرضه گردد. دانش روز یکی از ملزومات کار هنری است .
به چه سبکی در عکاسی علاقه مندید؟
در طی این مدت که عکاسی کرده ام ۸۰% سبک ها را کار کرده ام – طبیعت، پرتره، آبستره، سیاه وسفید، انتزاعی و ... کارکرده ام و جایزه گرفته ام. از اول که کار عکاسی را شروع کردم خودم را مقید به یک سبک نکرده ام و این به من لذت می دهدو دایره فعالیتم را گسترش می دهد.
تا سال ۸۵ حدود ۱۵ گرایش و سبک عکاسی وجود داشت اما الان سبک های بسیار دیگری به وجود آمده که می تواند لذت عکاسی را بیشتر نماید .
یکی از سبکها مونتاژ در عکاسی است که رواج پیدا کرده ومتأسفانه افرادی از این سبک استفاده می کنند و کار مونتاژ شده را انکار می کنند این بد است. به نظرم "فوتو مونتاژ" هم می تواند با ذکر عنوان به مخاطب مورد استفاده قرار گیرد هرچند بسیاری از منتقدین موافق آن نیستند.
سخن پایانی:
آرزو دارم تعداد مدال ها و فعالیت های جهانیم را روز به روز بیشتر کنم تا بتوانم زیبایی های کردستان و ایران و فرهنگ غنی مردم ایران و کردستان را با آثارم معرفی نمایم. ایران مهد زیبایی هاست و مملو از سوژه ها و ایده های ارزشمند که باید به وسیله هنر به جهان منتقل شود و چه هنری مانند عکاسی می تواند آن را معرفی نماید .