به گزارش پایگاه اطلاع رسانی معاونت راهبری استانهای حوزه هنری داود ضامنی معاون فرهنگی استانها در یادداشتی به موانع و آسیب های موجود در سازمان های فرهنگی پرداخته که در ادامه می خوانید:
طی چند سال اخیر همواره نوعی نگرانی و نارضایتیِ عمومی نسبت به حوزة فرهنگ در ایران وجود داشته است. این نارضایتی، بخشی از نگرانیهای کلیتر و عمومیتری است که در میان گروههای مختلف اجتماعی نسبت به کلیت فضای فرهنگی ایران و جهان وجود دارد. با گذشت چهار دهه از عُمر انقلاب اسلامی بخش قابل توجهی از آحاد جامعه از وضع فرهنگی که ما اکنون در آن به سر میبریم، راضی نیستند. نه تنها در میان تودة مردم، بلکه در میان مسئولینی که وظیفة قانونگذاری، ساماندهی امور فرهنگی جامعه، ارشاد و تربیت آحاد افراد جامعه را به عهده دارند نیز این نارضایتی محرز و مشخص است و هر از گاهی، از وضعیت فرهنگی کشور، عملکرد نهادها و دستگاههای فرهنگی، سیاستهای فرهنگی دولت، آثار و تولیدات فرهنگی و هنری با شِکوه و گلایه یاد میکنند. مهمترین شاهد مثال این مدعا، بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با نمایندگان مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۹۵ بود که ایشان از تعبیر«ولنگاری فرهنگی» برای توصیف وضعیت فرهنگی و عملکرد دستگاههای فرهنگی کشور استفاده کردند.
نارضایتی از وضع موجود، به معنای چشمبستن بر روی مزیتها، فرصتها، محصولات فرهنگی ارزشمند تولیدشده در این سالها و توانمندیهای بوجودآمده در برخی حوزههای فرهنگی نیست. اما به نظر میرسد سهم این توفیقات به نسبت انتظاراتی که از کلّیت عملکرد فرهنگی نظام میرفت، چندان راضیکننده و قانعکننده نیست. شاید این ادعا که جمهوری اسلامی در تجربه چهل و اندی ساله خود در بهبود سامان فرهنگی و اجتماعی جامعه در مقایسه با عرصههای دیگر یعنی عرصه پزشکی، علمی، فنآوری، نظامی و ...، کارنامه قانعکنندهای نداشته است، ارزیابی دور از واقعیتی نباشد.
نگاهی به شاخصهای فرهنگی اجتماعی در دهه چهارم نشان میدهد وضعیت این شاخصها نسبت به سه دهه گذشته تغییرات اساسی و بعضاً نگرانکنندهای دارند. گزارش وضعیت اجتماعی کشور در سال ۹۳ نشان میدهد در ایران: ۱۰ میلیون نفر حاشیهنشین، ۵/۳ میلیون نفر بیکار، ۵/۲ میلیون نفر معتاد دارای پرونده، ۲میلیون نفر مصرفکننده مشروبات الکلی، ۵۰۰ هزار نفر زندانی، ۵/۱ میلیون نفر بدحجاب و بیحجاب حاد، ۵۰۰ هزار نفر زن مطلقه، ۵/۲ میلیون نفر زن سرپرست خانوار، ۸۰۰ هزار فقره سرقت در سال، ۵۰۰ هزار فقره تصادف، ۳۰۰ هزار نفر مجروح و کشته ناشی از تصادف و انباشت حدود ۱۵ میلیون فقره پرونده قضایی ثبتشده در سال داریم (گزارش وضعیت اجتماعی کشور، وزارت کشور، ۱۳۹۳). طی سالهای ۷۵ تا ۹۲، جمعیت کشور تقریباً ۲برابر شده است؛ اما جمعیت زندانیان ۵/۵ برابر شده است. این در حالی است که سرانه آماری میزان زندانیان در جهان ۱۷۶ نفر (در هر ۱۰هزار نفر)، در آسیا ۱۵۳ نفر (در هر ۱۰هزار نفر) و در ایران سرانه ۲۹۴ نفر در هر ۱۰هزار نفر است. تنها طی دو سال یعنی در فاصله سالهای ۹۱ تا ۹۳ جمعیت مصرفکنندگان بالای ۳۰سال مشروبات الکلی ۲برابر و مصرفکنندگان زیر ۱۸سال مشروبات الکلی ۱۰برابر شده است.
بررسی روند مفاسد و جرایم اجتماعی، جنسی و اخلاقی طی ۱۵سال گذشته نشان از افزایش این شاخص در کشور دارد (همان، ۱۳۹۳):
۱۳۸۰ |
۶۶ هزار فقره |
۱۳۸۱ |
۷۸ هزار فقره |
۱۳۸۲ |
۹۸ هزار فقره |
۱۳۸۳ |
۱۰۴ هزار فقره |
۱۳۸۴ |
۱۱۵ هزار فقره |
۱۳۸۵ |
۱۲۶ هزار فقره |
۱۳۸۶ |
۱۵۱ هزار فقره |
۱۳۸۷ |
۱۵۴ هزار فقره |
۱۳۸۸ |
۱۳۸ هزار فقره |
۱۳۸۹ |
۱۷۴ هزار فقره |
۱۳۹۰ |
۱۴۰ هزار فقره |
۱۳۹۱ |
۱۳۱ هزار فقره |
۱۳۹۲ |
۱۴۴ هزار فقره |
۱۳۹۳ |
۱۶۱ هزار فقره |
۱۳۹۴ |
۱۸۳ هزار فقره |
پیش بینی سال۱۳۹۵ |
۲۱۰ هزار فقره |
به دلیل تراکم و تصاعد مشکلات اقتصادی، پیامدهای ناشی از تحریمهای ظالمانه ایران، بیتدبیری بعضی از مسئولان فرهنگی، ناکارآمدی سیستمها و ساختارهای فرهنگی، عدم شایستهسالاری در حوزه مدیریت فرهنگی کشور، افزایش نارضایتی عمومی در جامعه، انباشت مسائل و مشکلات داخلی، تأثیر و تأثر آنها بر یکدیگر و سرریزشدن آنها در حوزه فرهنگ و ... در همین دو سه سال گذشته، باعث شده تا شاخصهای مذکور نه تنها کاهش پیدا نکرده که در بسیاری موارد افزایش نیز یافته است. این وضعیت حاکی از وجود نوعی بحران چندلایه در حوزه فرهنگ است که اگر کنترل نشود، خسارتهای جبرانناپذیری به نسل آینده وارد خواهد کرد و درجه تابآوری جامعه را بسیار شکننده میسازد.
در تعریف بحران گفتهاند: پیشامدی قابل پیشبینی است که در یک زمان غیرمنتظره رخ میدهد (هیث، ۲۰۰۴). بحرانها محصول یک تهدید به شمار میآیند که ناشی از مسائل داخلی و خارجیاند و ممکن است تأثیر عمدهای بر یک جامعه داشته باشند. در هر بحرانی لازم است چهار سطح مورد مطالعه قرار بگیرد: علل منتسب به بحرانها در هر حوزهای (Causes)، عواقب بحرانها (Consiquences)، تدابیر احتیاطی که برای پیشگیری از بحران یا به حداقلرساندن تأثیرات آن به کار میرود (Cautionary Measures) و روشهای پیشنهادی برای کنارآمدن با بروز بحران و روشهای مقابلهای در واکنش به وقوع بحران (Coping).
پرسش مهم این است که تحت چه شرایطی وضعیت فرهنگی کشور بحرانی میشود؟ اصطلاح بحران به معنی «یک دوره نسبتاً کوتاه از سردرگمی یا تلاطم است که منجر به انتقال از یک وضعیت به وضعیت دیگر میشود». بحرانها معلول یک آشفتگی (آنومی) یا ناکارآمدی در یک سیستم هستند. ویژگی بحرانها این است که خاصیت دومینویی دارند. یعنی یک بحران اگر در زمان مناسب تشخیص داده نشده و کنترل نشود، منجر به شکلگیری بحرانهای بعدی میشود. مسائل اجتماعی بیارتباط با مسائل فرهنگی نیستند. از یک منظر آسیبشناسانه، مهمترین علل داخلی بحران فرهنگی که باعث شکلگیری آسیبهای فرهنگی و اجتماعی در جامعه ایران شده به قرار زیرند:
این عوامل را میتوان مهمترین دلایل داخلی بروز وضعیتی به نام «ولنگاری فرهنگی» در کشور دانست. بدیهی است اگر خواسته باشیم ریشهیابی مشکلات را در سطح سازمانها یا موضوعات فرهنگی محدود و متمرکز کنیم دهها عنوان دیگر میتوان به عناوین بالا افزود. مفهومی که در آسیبشناسی سازمانهای فرهنگی کمتر به آن پرداخته شده، افزایش سازمانهای ازخودراضی هستند. واقعیت تلخ این است که بسیاری از سازمانهای فرهنگی دولتی و حاکمیتی در جامعه ما به سازمانهای «ازخودراضی» تبدیل شدهاند. مکانیسمهای ارزیابی در سازمانهای فرهنگیِ ازخودراضی یا وجود ندارد یا کارآمد نیست. سازمانهای ازخودراضی رفتهرفته به سازمانهای قُلدر تبدیل میشوند (یا شدهاند). «قلدری سازمانی» مفهومی است که طی دو دهه گذشته وارد ادبیات مدیریت شده و مطالعات زیادی در مورد آن انجام گرفته است که در یادداشتی دیگر به تفصیل به آن پرداخته خواهد شد. اما بیست نشانهای که سازمانهای ازخودراضی را با آنها میتوان تشخیص داد بدین قرارند:
تاکتیک سازمانهای ازخودراضی تقریباً ثابت است. وقتی از آنها در قبال مسئولیتهای اجتماعیشان سؤال شود، همواره به دنبال فرافکنی هستند. سازمانهایِ فرهنگیِ ازخودراضی، همهکاره و هیچکارهاند. بزرگترین خدمتی که کرونا به حوزه فرهنگ کرد، عریانسازی چهره سازمانهای فرهنگی ازخودراضی بود. پیتر دراکر در سالهای پایانی عمرش تعبیری در مورد «دانشگاه» بکار برد که به نظر میرسد این تعبیر در مورد برخی سازمانهای فرهنگی ما نیز صادق باشد. وی در جایی نقل کرد که دیری نخواهد پایید که ساختمانهای برخی دانشگاهها به میراث فرهنگی و موزه تبدیل خواهند شد. چون اَشکال آموزش به سرعت در حال تغییر است. کرونا باعث شد تا نسل چهارم دانشگاهها یعنی دانشگاههای برخط یا دانشگاههای با درهای باز زودتر شکل بگیرند. این پیشبینی دور از واقعیت نیست که تا چند سال آینده، ساختمان برخی سازمانهای ازخودراضی در ایران به میراث فرهنگی و موزه تبدیل خواهند شد که بیشتر به درد گردشگری و پرکردن اوقات فراغت خواهند خورد نه کسب و کار.
داودضامنی آذرماه ۹۹