مثلا میگوییم عکاسی خنده یا عکاسی سوگ. حالا مؤلفههای این گونه عکاسی کداماند؟ خنده فلسفهی ویژهای ندارد ولی، سوگ به عنوان یک پدیدهی اجتماعی فراگیر لازمهی یک شناخت معقول برای عکاسی دارد، به ویژه در کشورهایی نظیر ما که رسمی دیرینه از سوگ ریشه بسته است. چه گونه میتوانیم سوگ را در آثارمان بگنجانیم که مؤثر باشد؟ از این حیث، دین فضایی گستردهتر از سوگ دارد. مؤلفههای دین را در عکس نمیتوان به سادگی برگزید. در این جا، نمیخواهم بحث دین را فلسفی بکنم و از ردهی عکاسی خارجاش کنم. من از یک سادهانگاری عامیانه سخن میگویم که گریبانگیر برخی عکاسان شده است. ساده گرفتن موضوع خود به خود ستودنیست. اما آن سادهانگاری ناشی از سفارشهاییست که بازاری برای کسب شهرت و درآمد شده است.
وحید فرجی، در گفتوگو با ایکنا دربارهی ویژگی و شرایط عکاسی دینی اظهار کرده است: "یک سری اصول کلیدی در تمامی عکسهای مذهبی وجود دارد که اولین آن هم این است که فضای رئالیست قابل دیدن در این گونه عکسها بالاتر از حد واقعی است." به راحتی میتوان تشخیص داد که، بار این کج فهمی از آنِ خبرنگاریست که پرسشهای غریب میکند و عکاس را در تخیل و اوهام رها میکند. این جمله مخمصهایست که هم خواننده و هم خودش را گرفتار میکند: اصول کلیدی + عکسهای مذهبی + فضای رئالیست قابل دیدن + حد واقعی. او از اصول کلیدی سخن میگوید، در حالی که چیزی از آن نمیداند. کسی که بتواند "فضای رئالیست قابل دیدن" را معنا کند، درخور جایزهای بزرگ است، اگر که فکش از کار نیفتد. اگر پیوندی هم بین دین و عکاسی موجود باشد، با این اصول کلیدی و با این سواد فلسفی میسر نخواهد شد. و قطعا این پیوند با این بینشهای کم ژرفا به تأخیر خواهد افتاد. ما با این تحلیلهای شتاب زده علاقهای به پیوند شایستهی دین و هنر نداریم.
من نیز از گشودن این گره ناتوانام و بنای گشایش این گره را با دستان ناتوان خود ندارم. آن چه مرا بر این کار مشتاق کرد، تلقی نادرست برخی هنرمندان ما از تخصص خود و دین است. اگر یک هنرمند بخواهد جای مبلغ دینی بنشیند، هم جای او را تنگ میکند و هم خود را ناتوان رها میکند. اسب خیرهسر او بیافسار خواهد تاخت. میتوان پله پله بحث عکس دینی را پیش برد تا دچار شتاب زدگی و یا احیانا هزیان نشویم. نخست باید تکلیف خود را از نان و دین جدا کنیم که امروزه سخت گریبانگیرش هستیم. برخی شیرین کاریهای ما حتا به مذاق اهل دین هم خوش نمیآید. دیگر این که، ظواهر امور دینی را با کل موضوع دین روشن کنیم. آن چه تاکنون کسانی چون فرجی توانستهاند عکاسی بکنند ظواهر خیابانی بوده است و نه تعبیری از دین. سوم این که، شرع و نفوذ آن را در دایرهی دین جدا کنیم. آیینهای دینی تنها یکی از نمودهای دینیست. و اتفاقا یکی از پر جلوهترین نمودهای آن هم است. اما نمود را جای پدیده گنجاندن نارواست. در وضعیت کنونی ما، از دین فقط آیین مانده است؛ آیینهایی که درست و نادرست بودنشان حکم حکومتی دارد. این وضعیت نباید ما را دچار سوء تفاهم بکند. دین فقط سرچشمهای مردمی دارد و درست و نادرست خواندن آن بر عهدهی دولتها نیست. پس اگر عکاس ما میخواهد کار خیابانی بکند حق انتخاب ندارد چه طور که، عکاس جنگ، جنگ را فقط در مرز خود نمیبیند. دین در ذهن و مغز آنان فقط در دایرهی محدودی جریان دارد: دینی که در عرض و طول کاغذهای دولتی محدود و محصور مانده است. تلقی و دریافت ما از دین نمیتواند جدا از مردم و تاریخ باشد.
پریدن از روی آتش امروزه مشکل دارد. یکی از آیینها مجوز ندارد و دیگری دارد. از این روست که دریافت ما از دین محدود به آیینهای رونق یافته شده است و هیچ تلقی درستی از مفهوم آن نداریم. بنابر این، ادعای کسانی که عکاسی را به دین میچسبانند پیش پا افتاده و کودکانه است. با این بینش آسان گیرانه نمیتوان به ترکیب درستی از "عکاسی دینی" رسید.
نه تعریف درستی از هنر عکاسی در بین آنان وجود دارد، و نه فهم شایسته و بایستهای از دین. اما، با توجه به این که، تنها سرچشمهی آیینهای دینی یا امور دینی مردماند و از دین فقط آیینهای خیابانی نیست، نمیتوان ترکیب عکاسی دینی را پذیرفت. جدا کردن بخشی از رفتارهای مردمی و خیابانی و توجه بیش از اندازه بدان، در عرصهی هنر عکاسی نامتعارف و نادرست است. ما عکاسی دینی نمیتوانیم داشته باشیم، به چند دلیل. یکم: سرچشمهی رفتارهای دینی مردماند و از این رو، عکاسی اجتماعی خوانده میشود. میتوان با یک اغماض، عکاسی آیینی را پذیرفت، که در ایران محدودیت زیادی دارد. دوم: دین فقط آیین نیست و آن هم از گونهی خیابانیاش. دفاع از این گونه عکاسی نشان دهندهی نشناختن هنر عکاسیست. سوم: این گونه عکاسی پدیدهای منحصر به مرزهای ایران است. روی کرد برخی عکاسان و مصاحبههای بیمغز از دین سبب رونق ساده اندیشی از دین میشود.
موضوع دیگر و ریشهدارتر، تطابق واقعیت با هنر عکاسیست. چندین بار در سایتها و رسانهها خواندهایم که یک عکاس از فراواقعیت یا از اصطلاحات غریب انگلیسی استفاده میکند بدون این که تخصصی در این زمینه داشته باشد. مخمصهای که گریبانگیر این عکاس دینی شده است، استفاده از جملاتی مغشوش است: "فضای رئالیست قابل دیدن در این گونه عکسها بالاتر از حد واقعی است." شاید منظور ایشان این بوده که، عکسهای دینی خیلی بهتر و با ارزشتر از عکسهای هنریست. اگر این گونه باشد، او واقعی بودن عکس را معیار مهم تلقی میکند. یعنی، عکسهای دینی خیلی واقعیاند در حالی که عکاسان دیگر بهرهای از واقعیت ندارند. شاید پیشنهاد او این خواهد بود که، همهی عکاسان به عکاسی دینی بگروند. هم صواب این جهانی دارد و هم آن جهانی.
این بحثِ اغلب جامعه شناسان یا فیلسوفان هنر بوده است که، آیا واقعیت خود به خود ارزش هنری را تعیین میکند یا نه. و این که تشخیص واقعیت در اجزا و عناصر هنر عکاسی چه گونه باید باشد، نیز محل مناقشهی زیادیست. روشهای روی کرد فلسفی به عکس دارای پایههای محکم و منطقیست و این گونه نیست که یک شبه ساختار کل نظام آن را بتوان متلاشی کرد. کسانی که هیچ بهرهای از این بحثها و تاریخ هنر عکاسی ندارند، غالبا در گول و گودال اظهار نظرهای عامیانه میافتند و مدال فرهنگ و هنر دولتی را بر گردن میآویزد.
در مورد دین، باید یک کار دیگر هم انجام گیرد و آن تفکیک حقیقت از واقعیت است. گرچه این بحثها قرون وسطاییست، ولی در ایران ما باید چندباره طرح شود. با این وضعیت، برگردیم به این که فضای واقعی نگریستن در عکاسی دینی بیشتر از حد واقعیست: فضای واقعی نگریستن در عکاسی دینی بیشتر از حد انتظار است. این معنای روان نیز معنای روشنی ندارد. "فضای واقعی عکاسی دینی خیلی زیاد است." اگر این تعبیر مرا بپذیرید، با توجه به این که دین پیوند خیلی قوی با واقعیت ندارد، بل که تأکیدش روی حقیقت است، این جمله جای مناسبی در دین نمیتواند بیابد.
چه گونه عکسها میتوانند بیش از آن چه که هستند، سخن بگویند؟ فراتر از واقعیت کدام ناحیهی فلسفی یا هنری را شامل میشود؟ هنگامی که یک عکس فراتر از فضای رئالیسم سخن میگوید، دقیقا به چه چیز اشاره میکند؟ سخن گفتن از واقعیت در حوزهی عکاسی خودش به اندازهی کافی دشوار است. مبانی نظری واقعیت در عکاسی دست کم برای کشور ما ناروشن است. فهم و دریافت ما از واقعیت به پدیدههای پرحجم یا پر دیدار میانجامد. هر چه را بیشتر میبینیم بیشتر واقعی میپندارد. و نیز، هر چه بیشتر در مورد موضوعی میشنویم، واقعی جلوه میکند. جهان پدیدههای ما عبارت است از حجم انبوهی از دیدارها و شنیدارهای تکراری: تکرار مساوی واقعیت. برخی عکاسان خبری واقعیت را بر اساس تقویم رومیزی ارزیابی میکنند: هر هفته رویدادهای مناسبتی وجود دارد که واقعیت تاریخ را میسازد. و در مقابل، برخی عکاسان هنری، کسانی که از ظواهر گریزاناند و به کنجها و زاویههای غیر قابل دسترس میغلتند و با واقعیت چندان میانهی خوبی نمییابند، به احکامی ذهنی گریز میزنند: "چرخ در گردش اسیر هوش ماست". من درصدد به دست آوردن واقعیت با میانگینی از اینها نیستم.
در احکام دینی منحصر به مرزها نیز موارد والایی وجود دارد که خواص نایل به دیدارش میشوند. مردم که عوام و غالبا فریب خوردهی شیطان تصور میشوند، صلاحیت تشخیص موارد والا و فراواقعی را ندارند. در این گونه اندیشهی دینی، چنگ زدن به ریسمان امر والا موجب کنده شدن از خاک یا واقعیت این جهانی میشود. جسم خاکی ما نیاز به آلایش دارد. باید همه چیز این جهان (واقعیت) را کنار گذاشت و به امر قدسی (حقیقت) نزدیک شد. عکاس دینی در واقع، قصد عکاسیاش نشان دادن معنویت فراموش شدهی دیار خاکیست. سرگرم شدن به واقعیت یعنی دست شستن از امر والا. راهی که به معنویت میانجامد راهی نیست که نگاهی زمینی داشته باشد. باید راه را پیمود در حالی که نگاه به بالای سر داری. حقیقت و سراب دو واژهی پر استفاده است که انسانها را به دو دسته کمتر (خواص) و خیلی زیادتر (عوام) تقسیم میکند: خدایی و خاکی. واقعیت همارز سراب پنداشته میشود. زمانی که بر جهان خاکی افتادیم، همیشه نگاهی به پشت سر باید داشت. به آرمانهایی که باید متحقق میشد ولی نشد. نگاه به پشت سر نگاه تاریخی نیست، نگاهی واپسگرایانه است.
"فضای رئالیست قابل دیدن در این گونه عکسها بالاتر از حد واقعی است." در حالی که دین معیارش ابدا واقعیت یا رئالیسم نیست، عکاس آن را محک آثار خود قرار میدهد. دین بستگی خیلی کمی با واقعیت یا سراب دارد ولی از واژههای معنوی یا حقیقت استفادههای زیادی میبرد. او نه از واقعیت برداشت روشنی دارد و نه از حقیقت، ولی به جملات کلی و نامتعین بسنده میکند. این ادبیات بی در و پیکر که در بین عکاسان ما رونق یافته از این روست که، هنر از چنبر هنرمندان بیرون رفته و بر گفتارهای بیپایهی هنربندان استوار شده است. کسادی بازار در عرصهی گفتار و اثر هنری سبب رویکرد برخی به سرچشمههای مالی شده است. و پولی که بر تولید استوار نباشد چون کالای چینی جایگزین فرهنگ ما خواهد شد.
منبع : سایت آفتاب